نظریه داو (نظریه داو جونز) یک رویکرد معاملاتی است که توسط چارلز داو توسعه یافته است.
نظریه داو اساس تحلیل تکنیکال بازارهای مالی است. ایده اصلی نظریه داو این است که عمل قیمت بازار منعکس کننده تمام اطلاعات موجود است و حرکت قیمت بازار از سه روند اصلی تشکیل شده است.
میانگین تخفیف همه چیز.
هر عامل قابل شناختی که ممکن است بر تقاضا و عرضه تأثیر بگذارد در قیمت بازار منعکس می شود.
بازار دارای سه روند است.
به گفته داو، یک روند صعودی به طور مداوم در قله ها و فرودها در حال افزایش است. و یک روند نزولی به طور مداوم در حال افزایش است و قله ها و قله ها را کاهش می دهد.
داو معتقد بود که قوانین کنش و عکس العمل در بازارها نیز مانند جهان فیزیکی اعمال می شود، به این معنی که هر حرکت مهم با عقب نشینی خاصی دنبال می شود.
داو یک روند را دارای سه بخش در نظر گرفت:
اولیه (در مقایسه با جزر و مد، رسیدن به داخل خشکی بیشتر و بیشتر تا رسیدن به نقطه نهایی).
ثانویه (در مقایسه با امواج و نشان دهنده اصلاحات در روند اولیه، معمولا بین یک سوم و دو سوم حرکت روند قبلی و اغلب حدود نیمی از حرکت قبلی)
جزئی (ریپل) (نوسانات در روند ثانویه).
گرایش های اصلی سه فاز دارند.
داو عمدتاً به روندهای اولیه (عمده) توجه کرد که در آنها سه مرحله را متمایز کرد:
مرحله انباشت: زیرک ترین سرمایه گذاران در حال ورود به بازار هستند که تغییر جهت بازار فعلی را احساس می کنند.
مرحله مشارکت عمومی: اکثر تکنسین ها شروع به پیوستن به آن می کنند زیرا قیمت به سرعت در حال پیشرفت است.
مرحله توزیع: یک جهت جدید در حال حاضر به طور معمول شناخته شده است و به خوبی پیموده شده است. اخبار اقتصادی همگی تایید کننده هستند که همگی به افزایش حجم سفته بازی و مشارکت گسترده مردم ختم می شود.
میانگین ها باید یکدیگر را تایید کنند.
داو قبلا می گفت که اگر میانگین صنعتی و ریلی هر دو از اوج قبلی فراتر نرود، هیچ تاییدی مبنی بر شروع یا ادامه بازار صعودی وجود ندارد. سیگنالها نباید به طور همزمان رخ میدادند، اما هر چه سریعتر یکی از آنها دنبال شود - تایید قویتر بود.
حجم باید روند را تأیید کند.
با توجه به اینکه قیمت در جهت روند یا معکوس حرکت می کند، حجم افزایش یا کاهش می یابد. داو حجم را یک شاخص ثانویه در نظر گرفت. سیگنال های خرید یا فروش او بر اساس قیمت های بسته بود.
فرض بر این است که یک روند تا زمانی که سیگنالهای قطعی معکوس آن وجود نداشته باشد، پیوسته است.
رویکرد فنی کلی در تحلیل بازار بر این ایده استوار است که روندها تا زمانی که یک نیروی خارجی وجود داشته باشد که باعث تغییر جهت آن شود - مانند سایر اشیاء فیزیکی - به حرکت خود ادامه می دهد. و البته سیگنال های معکوس وجود دارد که باید به دنبال آنها باشید.
نظریه موج الیوت
نظریه موج الیوت توسط رالف نلسون الیوت برای توصیف تغییرات قیمت در بازارهای مالی ایجاد شد که در آن او الگوهای موج فرکتال مکرر را مشاهده و شناسایی کرد.
امواج الیوت چگونه کار می کنند
اصل موج الیوت از امواج ضربه ای و اصلاحی در هسته خود تشکیل شده است:
امواج ضربه ای: امواج ضربه ای از پنج موج فرعی تشکیل شده اند که حرکت خالص را در همان جهت روند بعدی بزرگترین درجه انجام می دهند.
امواج اصلاحی: امواج اصلاحی شامل سه یا ترکیبی از سه موج فرعی است که حرکت خالص را در جهت مخالف روند بعدی بزرگترین درجه انجام می دهد.
این امواج تکانه و اصلاحی در یک فراکتال خودی برای ایجاد الگوهای بزرگتر در تو لانه می شوند. به عنوان مثال ، یک نمودار یک ساله ممکن است در میان موج اصلاحی باشد ، اما یک نمودار 30 روزه ممکن است موج تکانه در حال توسعه را نشان دهد. بنابراین یک معامله گر با این تعبیر موج الیوت ممکن است چشم انداز نزولی بلند مدت با چشم انداز صعودی کوتاه مدت داشته باشد.
الیوت تشخیص داد که توالی فیبوناچی تعداد امواج در تکانه ها و اصلاحات را نشان می دهد. روابط موج در قیمت و زمان نیز معمولاً نسبت های فیبوناچی را نشان می دهد ، مانند~38 ٪ و 62 ٪.
سایر تحلیلگران شاخص هایی را با الهام از اصل موج الیوت ، از جمله نوسان ساز موج الیوت ، که در تصویر بالا تصویر شده است ، ایجاد کرده اند. نوسان ساز یک روش رایانه ای برای پیش بینی جهت قیمت آینده بر اساس تفاوت بین میانگین متحرک پنج دوره و 34 دوره ارائه می دهد. سیستم اطلاعاتی مصنوعی Elliott Wave International ، Ewaves ، تمام قوانین و دستورالعمل های موج الیوت را برای داده ها برای تولید تجزیه و تحلیل خودکار موج الیوت اعمال می کند.
قوانین و دستورالعمل های موج
تعداد موج صحیح الیوت باید سه قانون را رعایت کند:
- موج 2 هرگز بیش از 100 ٪ موج 1 را رد نمی کند.
- موج 3 نمی تواند کوتاهترین سه موج ضربه ای باشد ، یعنی امواج 1 ، 3 و 5.
- موج 4 هرگز وارد قلمرو قیمت موج 1 نمی شود
پنج الگوی موج (روند غالب)
سه الگوی موج (روند اصلاحی)
موج 1: موج یک به ندرت در آغاز آن آشکار است. هنگامی که اولین موج یک بازار گاو نر جدید آغاز می شود ، اخبار اساسی تقریباً جهانی منفی است. روند قبلی هنوز هم به شدت در نظر گرفته می شود. تحلیلگران اساسی همچنان به تجدید نظر درآمدهای درآمد خود ادامه می دهند. اقتصاد احتمالاً قوی به نظر نمی رسد. نظرسنجی های احساسات به طور قاطع نزولی هستند ، گزینه های قرار داده شده رواج دارند و نوسانات ضمنی در بازار گزینه ها زیاد است. حجم ممکن است با افزایش قیمت ها کمی افزایش یابد ، اما به اندازه کافی برای هشدار دادن به بسیاری از تحلیلگران فنی نیست.
موج A: اصلاحات معمولاً سخت تر از حرکات Impulse است. در موج A از بازار خرس ، اخبار اساسی معمولاً هنوز هم مثبت است. بیشتر تحلیلگران این افت را به عنوان تصحیح در یک بازار گاو نر فعال می دانند. برخی از شاخص های فنی که همراه با موج A هستند شامل افزایش حجم ، افزایش نوسانات در بازارهای گزینه ها و احتمالاً چرخش بیشتر در بازارهای آتی مرتبط است.
موج 2: موج دو موج یک را تصحیح می کند ، اما هرگز نمی تواند فراتر از نقطه شروع موج یک باشد. به طور معمول ، این خبر هنوز بد است. از آنجا که قیمت ها ، احساسات نزولی قبلی را به سرعت دوباره می سازد ، و "جمعیت" به طرز غریبه ای به همه یادآوری می کند که بازار خرس هنوز عمیقاً محاصره شده است. با این وجود ، برخی از علائم مثبت برای کسانی که به دنبال آن هستند ظاهر می شوند: حجم باید در طول موج دو پایین تر از موج یک باشد ، قیمت ها معمولاً بیش از 61. 8 ٪ از موج یک را بدست نمی آورند و قیمت ها باید در یک الگوی سه موج قرار گیرند.
موج B: قیمت ها بالاتر معکوس می شوند ، که بسیاری از آنها از سرگیری بازار گاو نر طولانی مدت می دانند. کسانی که با تجزیه و تحلیل فنی کلاسیک آشنا هستند ممکن است اوج را به عنوان شانه راست یک الگوی وارونگی سر و شانه ها ببینند. حجم در طول موج B باید پایین تر از موج باشد. در این مرحله ، اصول احتمالاً دیگر بهبود نمی یابند ، اما به احتمال زیاد آنها هنوز منفی نشده اند.
موج 3: موج سه معمولاً بزرگترین و قدرتمندترین موج در یک روند است (اگرچه برخی تحقیقات نشان می دهد که در بازارهای کالا ، موج پنج بزرگترین است). این خبر اکنون مثبت است و تحلیلگران اساسی شروع به افزایش برآورد درآمد می کنند. قیمت ها به سرعت افزایش می یابد ، اصلاحات کوتاه مدت و کم عمق است. هرکسی که به دنبال "ورود به عقب" باشد ، احتمالاً قایق را از دست خواهد داد. با شروع موج سه ، این خبر احتمالاً هنوز نزولی است و بیشتر بازیکنان بازار منفی هستند. اما با استفاده از نقطه میانی موج سه ، "جمعیت" اغلب به روند صعودی جدید می پیوندند. موج سه اغلب موج یک را با نسبت 1. 618: 1 گسترش می دهد.
موج C: قیمت ها در پنج موج به طرز تحریکی پایین تر می شوند. حجم جمع می شود و با استفاده از مرحله سوم موج C ، تقریباً همه می فهمند که یک بازار خرس کاملاً درگیر است. موج C به طور معمول حداقل به اندازه موج A است و اغلب تا 1. 618 برابر موج A یا فراتر از آن گسترش می یابد.
موج 4: موج چهار به طور معمول تصحیح است. قیمت ها ممکن است برای یک دوره طولانی به صورت جانبی افزایش یابد ، و موج چهار به طور معمول کمتر از 38. 2 ٪ موج سه را رد می کند (به روابط فیبوناچی در زیر مراجعه کنید). حجم بسیار پایین تر از موج سه است. اگر می دانید پتانسیل پیش رو برای موج 5 را می فهمید ، این مکان مناسب برای خرید عقب مانده است. با این وجود ، امواج چهارم اغلب به دلیل عدم پیشرفت در روند بزرگتر ناامید کننده هستند.
موج 5: موج پنج مرحله نهایی در جهت روند غالب است. این خبر تقریباً جهانی مثبت است و همه صعودی هستند. متأسفانه ، این زمانی است که بسیاری از سرمایه گذاران متوسط سرانجام درست قبل از بالا خریداری می کنند. حجم اغلب در موج پنج نسبت به موج سه پایین تر است ، و بسیاری از شاخص های حرکت شروع به نشان دادن واگرایی می کنند (قیمت ها به بالایی جدید می رسند اما شاخص ها به اوج جدیدی نمی رسند). در پایان یک بازار بزرگ گاو نر ، خرس ها ممکن است بسیار مورد تمسخر قرار بگیرند (به یاد بیاورید که چگونه پیش بینی های بالای بازار سهام در طی سال 2000 دریافت شد).
نظریه موج الیوت در بازارها اعمال می شود
در بازارهای زمان واقعی ، مشاهده شد که یک موج انگیزه می تواند به جای پنج نفر سه موج را تشکیل دهد. در حقیقت ، بیشتر اوقات ، بازار موج حرکتی را مشاهده می کند که از سه موج تشکیل شده است. همچنین ممکن است که بازار در امواج اصلاحی حرکت کند. بنابراین ، روند سه موج از روند پنج موج رایج تر است.