عوامل موثر بر نرخ ارز در ایران

  • 2022-02-14

اطلاعات کاغذی

اطلاعات مجله

مجله اقتصاد آمریکا

p-ISSN: 2166-4951 e-ISSN: 2166-496X

عوامل موثر بر عملکرد بلندمدت قیمت سهام در ایران

مریم زارع

دانشگاه آزاد اسلامی شیراز، ایران

مکاتبه با: مریم زارع، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز، ایران.

پست الکترونیک:

حق چاپ © 2017 انتشارات علمی و دانشگاهی. تمامی حقوق محفوظ است.

این اثر تحت مجوز Creative Commons Attribution International License (CC BY) مجوز دارد. http://creativecommons. org/licenses/by/4. 0/

بازار سهام همواره مورد توجه اقتصاددانان و مدیران بورس بوده است. همچنین، قیمت سهام بالاتر منعکس کننده افزایش در سود مورد انتظار تنزیل شده است که اطلاعات بالقوه مفیدی را در مورد رشد اقتصادی آتی ارائه می دهد. از این رو، عوامل موثر بر این بازار در ایران طی سال های 1375 تا 1394 مورد بررسی قرار گرفته است. به همین دلیل از رویکرد ARDL برای تحلیل داده ها استفاده می شود. نتایج نشان می‌دهد که در حالی که نرخ ارز، نرخ تورم و نرخ شاخص مالی اثر مثبت و معنی‌داری دارند، نرخ بهره بر قیمت واقعی سهام منفی و معنادار است.

واژگان کلیدی: قیمت سهام، سیاست پولی، شاخص مالی، نرخ تورم، نرخ ارز

استناد به این مقاله: مریم زارع، عوامل مؤثر بر عملکرد بلندمدت قیمت سهام در ایران، مجله آمریکایی اقتصاد، جلد. 7 شماره 3، 1396، صص 125-130. doi: 10. 5923/j. economics. 20170703. 03.

طرح کلی مقاله

1. مقدمه

در کشورهای در حال توسعه، رکود اقتصادی ناشی از سقوط بازار سهام بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. از آنجایی که نگرانی هایی از کاهش و بی ثباتی اقتصادی وجود دارد. تغییرات در ریسک بازگشت سرمایه به دلیل نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی می تواند گزینه های سرمایه گذاری را تحت تاثیر قرار دهد. در این تحقیق به بررسی بازده سهام در بورس اوراق بهادار ایران با توجه به متغیرهای کلان اقتصادی نرخ تورم، نرخ ارز، شاخص مالی و نرخ بهره می‌پردازیم.

2. بررسی ادبیات

موسایی و همکاران (1389) در پژوهشی با عنوان "رابطه بین متغیرهای کلان اقتصادی و بازار سهام" سعی در بررسی هم انباشتگی و رابطه علیت بین متغیرهای کلان اقتصادی و شاخص کل قیمت سهام طی سال‌های 1384-1369 داشتند. برای این منظور از داده های فصلی مربوط به شاخص و متغیرهای کلان اقتصادی حجم پول، تولید ناخالص داخلی و نرخ ارز استفاده شد. برای بررسی رابطه کوتاه مدت و بلندمدت بین متغیرها از رویکرد انگل گرنجر، ARDL، آزمون یوهانسن و تصحیح خطا استفاده شد. مدل به صورت زیر تعریف می شود: جایی که LPs به لگاریتم شاخص کل قیمت سهام، LM لگاریتم عرضه پول، LGDP لگاریتم تولید ناخالص داخلی، LBMER لگاریتم نرخ ارز و 'u' عبارت خطا است. نتایج نشان می دهد که بین متغیرها و شاخص کل قیمت سهام رابطه بلندمدت وجود دارد. بر اساس نتایج، در حالی که حجم پول (سیاست پولی بانک مرکزی) بیشترین تأثیر را بر تغییرات قیمت سهام دارد، اثر نرخ ارز و تولید ناخالص داخلی بر بورس نشان دهنده عدم قطعیت است. علاوه بر این، بر اساس رویکرد گرنجر، شاخص کل قیمت سهام تأثیر ناچیزی بر تولید ناخالص داخلی دارد، در حالی که متغیرهای کلان اقتصادی می‌توانند منجر به رشد یا رکود شوند. این نتیجه گیری نشان می دهد که شاخص کل قیمت سهام نمی تواند برای پیش بینی تولید ناخالص داخلی استفاده شود. همچنین، همانطور که فرضیه بازار کارا پیش بینی می کند، قیمت سهام به طور کامل از مسیرهای تصادفی پیروی نمی کند. طاهری ح و همکاران (1390) در پژوهشی با عنوان ارزیابی رابطه بین نرخ ارز و شاخص بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از رویکرد ARDL از مدل ARDL برای بررسی رابطه بلندمدت بین شاخص قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران و نرخ ارز استفاده کردند. آنها همچنین از داده های ماهانه طی سال های 2000-2007 استفاده کردند. مدل به صورت زیر تعریف می شود: در جایی که LTSMI لگاریتم شاخص بورس تهران، LCPI لگاریتم شاخص قیمت مصرف کننده، LPER لگاریتم نرخ ارز و عبارت خطا است. ارزیابی پایداری متغیرها قبل از تخمین مدل ضروری است. برای این منظور می توان از آزمون دیکی-فولر تقویت شده استفاده کرد. نتایج نشان داد که بین شاخص بورس و نرخ ارز واقعی رابطه مثبت وجود دارد. ضریب برآورد شده برابر با 1. 5 است که مدل های نظری را برآورده می کند. تحلیل رابطه مستقیم بین نرخ واقعی ارز و شاخص بورس نشان می‌دهد که شرکت‌های مرتبط با افزایش نرخ ارز، چالش صادرات را افزایش می‌دهند و در نتیجه افزایش صادرات کالا، خدمات و درآمد اولیه باعث بهبود کارایی آنها می‌شود. در این صورت با افزایش نرخ واقعی ارز و بهبود درآمد، تقاضا برای سهام و همچنین شاخص بورس افزایش می یابد. با توجه به تأثیر مستقیم نرخ ارز بر شاخص بورس که «دما سنج اقتصاد» نامیده می‌شود، باید سیاست‌های بانک مرکزی مورد توجه جدی قرار گیرد. حیدری اچ و بشیری س (1391) در پژوهشی با عنوان ارزیابی رابطه بین عدم قطعیت نرخ ارز واقعی و بورس اوراق بهادار تهران: شواهدی از مدل VAR-GARCH تلاش کردند تا رابطه بین نوسانات نرخ ارز واقعی و بورس اوراق بهادار تهران را در طول دوره بررسی کنند. 2000-2010. آنها از مدل MGARCH (1، 1) - VAR (1) برای برآورد میانگین شرطی، واریانس و کوواریانس متغیرهای نرخ واقعی ارز و شاخص قیمت سهام به طور همزمان استفاده کردند.
پارامتر معادله بر اساس مدل دو متغیره به صورت زیر آورده شده است: در جایی که LPER و LTEPIX به ترتیب به لگاریتم نرخ واقعی ارز و لگاریتم شاخص قیمت سهام اشاره دارند. و اصطلاحات خطا هستند. از آنجایی که نتایج آزمون‌های شکست ساختاری نشان از شکست متغیرها دارد، بنابراین از متغیرهای پیچیده در سال‌های 2004 (که شاخص بورس سقوط کرد و حباب بورس ایجاد شد) و 2008 (که درآمد نفتی به دلیل بحران مالی جهانی کاهش یافت) استفاده شد. نتایج نشان می‌دهد که عدم قطعیت نرخ واقعی ارز تأثیر منفی معناداری بر قیمت دارد. همچنین با توجه به نتایج، بین عدم قطعیت قیمت سهام و نرخ واقعی ارز رابطه معناداری وجود ندارد. از آنجایی که نااطمینانی نرخ واقعی ارز از یک سو منجر به سفته بازی و انتقال نقدینگی می شود و از سوی دیگر باعث افزایش قیمت شرکت های سهامی، کاهش قیمت سهام و همچنین رکود می شود. بنابراین برای تامین سهم بازار و رشد شاخص قیمت باید از سیاست هایی که باعث نوسانات و عدم قطعیت می شود خودداری کرد. متغیرهای مختلط استفاده شده در مدل، تأثیر معناداری بر قیمت سهام دارند. همچنین متغیر مختلط استفاده شده در بحران مالی جهانی سال 2008 تأثیر قابل توجهی بر نرخ ارز واقعی دارد. شکی اس و توفیقی ح (1391) در پژوهشی با عنوان «اثر نوسانات نرخ ارز بر بورس اوراق بهادار ایران» تلاش کردند تا رابطه بین نوسانات نرخ ارز و بورس ایران را بررسی کنند. آنها همچنین قیمت نفت و شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) را به عنوان متغیر توضیحی در کنار نوسانات نرخ ارز تعریف کردند. در این تحقیق داده های ماهانه اسفند 1377 تا فروردین 1387 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. به منظور بررسی سری های زمانی ثابت، از آزمون دیکی-فولر تقویت شده استفاده شده است. نوسانات نرخ ارز با استفاده از فرآیند هتروسکداستیکی شرطی خودبازگشتی تعمیم یافته (GARCH) برآورد شده است. سپس رابطه بین متغیرها با استفاده از آزمون یوهانسن و مدل تاخیر توزیع شده خودرگرسیون تعیین شده است. مدل به صورت زیر تعریف می شود: جایی که RE به بازده بازار سهام اشاره دارد، GXE، OP و CPI به ترتیب نوسانات نرخ ارز، قیمت نفت در ایران و شاخص قیمت مصرف کننده هستند. نتایج تحلیل هم انباشتگی بیان می کند که بین متغیرهای (بازده بازار سهام، نوسانات نرخ ارز، قیمت نفت و شاخص قیمت مصرف کننده) رابطه کوتاه مدت وجود دارد که بین بازده بازار سهام، نوسانات نرخ ارز و CPI مثبت است و این رابطهمنفی بین بازده بورس و قیمت نفت که با تئوری ها سازگار است. به عبارت دیگر، می توان نتیجه گرفت که شوک های نرخ ارز می تواند موقعیت رقابتی تولیدکنندگان داخلی را تغییر دهد. افزایش نرخ ارز موجب می شود تا تولیدات داخلی توان رقابت با کالاهای وارداتی را داشته باشد و همچنین باعث صادرات می شود که منجر به افزایش تولید ملی، مشاغل و سرمایه گذاری های داخلی و خارجی، درآمد فروش ارز برای رشد بورس دولتی و غیره می شود. و درآمدهای گردشگری به دلیل توسعه فعالیت های تولیدی افزایش می یابد. بین نوسانات قیمت نفت و بازده سهام همبستگی منفی وجود دارد. با افزایش قیمت نفت، هم درآمد ارز و هم واردات افزایش می یابد. بنابراین، واردات کالاهای خارجی بر فعالیت تولیدکنندگان تأثیر می گذارد و سود شرکت ها به دلیل کاهش فروش و همچنین قیمت سهام و بازده بورس کاهش می یابد. یحیی‌زاده‌فر و همکاران (1391)،
در پژوهشی با عنوان «تأثیر شوک‌های قیمت نفت و درآمد بر بازده واقعی سهام در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران» سعی شده است تأثیر شوک‌های قیمت نفت و درآمد بر بازده واقعی سهام بررسی شود. همچنین تأثیر عوامل تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، حجم معاملات، نرخ ارز و عرضه پول مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از داده های فصلی سال های 1374 تا 1389 استفاده شد و از روش ARDL استفاده شد. موارد مورد مطالعه به شرح زیر است: صنایع غذایی، شیمیایی، فلزی، غیرفلزی، چوب و نساجی. اثر متغیرهای اقتصادی به صورت مدل زیر ارزیابی می شود که قیمت نفت و شوک قیمت نفت (متغیر مختلط) در رابطه (1) و شوک درآمد نفتی و درآمد نفت (متغیر مختلط) در معادله (2) به عنوان نوسانات نفت استفاده شده است. فهرست مطالب:
(1)

(2)

در جایی که به بازده واقعی سهام اشاره دارد ، تولید ناخالص داخلی تولید ناخالص داخلی ، M عرضه پول (نقدینگی) است ، قیمت نفت است ، Roil درآمد نفت است ، DP شوک قیمت نفت است ، DR شوک درآمد نفت ، ER نرخ ارز اسمی است ، INFنرخ تورم است ، TT حجم معاملات است و شرایط خطا است. نتایج نشان داد که تأثیر قیمت نفت و شوک درآمدی بر بازده واقعی صنایع مواد غذایی ، شیمیایی و غیر فلز منفی و معنی دار بود. علاوه بر این ، تأثیر نرخ ارز در بازده واقعی صنایع ذکر شده مثبت و معنادار بود. علاوه بر این ، تأثیر نرخ تورم در صنایع غذایی مثبت است. به طور کلی ، هیچ یک از حجم معاملات ، حجم پول و متغیرهای تولید ناخالص داخلی سهم مهمی در نوسانات بازده واقعی سهام نداشت. علاوه بر این ، متغیرها هیچ تاثیری در بازده واقعی صنایع چوب و فلزی ندارند. آ . م. ishfaq و r. رحمان ، الف. Raoof (2010) ، در مطالعه ای با عنوان "آیا نرخ بهره ، بازده سهام نرخ ارز؟ چشم انداز پاکستان" رابطه بین بازده سهام ، نرخ بهره و نرخ ارز در اقتصاد پاکستان را طی سالهای 1998-2009 بررسی کرد. یک مدل رگرسیون چندگانه اعمال می شودبرای آزمایش اهمیت تغییر نرخ بهره و بورس سهام در بازده سهام. این مدل به شرح زیر است: از کجا ، SE به بازده سهام اشاره دارد ، تغییر در نرخ بهره ، تغییر در نرخ ارز است و اصطلاح خطا است. نمونهدوره ای که برای این مطالعه انتخاب شده است مهم است زیرا در آن دهه ما شاهد رشد پدیده در بورس و همچنین نرخ بهره و نرخ ارز بسیار پایدار در پاکستان بوده ایم. تغییر در بهره و نرخ ارز که بر بازده سهام تأثیر می گذارد. میانگین بازده بازار سهام در طی دوره دوازده سال 20 ٪ است. ضریب تغییر در ازای 2. 62 است که رابطه مثبت با بازده سهام را نشان می دهد. STA آزمونTistics نشان داد که تغییر نرخ ارز تأثیر قابل توجهی در بورس سهام داشته است اما در جهت مثبت است. از طرف دیگر ، ضریب تغییر نرخ بهر ه-1. 56 رابطه منفی خود را با بازده سهام نشان داد. yلی و لهوانگ ، (2010) در مطالعه ای با عنوان "در مورد رابطه بین بازده سهام و نرخ ارز: شواهدی در مورد چین" سعی در بررسی رابطه بین نرخ ارز RMB و بازده سهام A در چین ، به ویژه در بورس سهام شانگهای طی 2005-2008آزمون ادغام Engle-Granger انجام شد. تست های ریشه و همبستگی واحد قبل از انجام آزمایش علیت گرنجر برای اندازه گیری تغییرات در وجود و جهت های علیت انجام شد. این مدل به شرح زیر تعریف شده است: جایی که H به نرخ ارز اسمی اشاره دارد ، S بازده سهام است و شرایط خطا است. نتایج حاکی از آن است که رابطه تعادل بلند مدت بین بازده سهام و نرخ ارز RMB وجود ندارد. با این حال ، شواهد محکمی وجود دارد که نشان می دهد یک رابطه علیت یک جهته کوتاه مدت از نرخ ارز اسمی به بازده سهام در سطح 5 ٪ اهمیت وجود دارد. D. Harjito و B. McGowan ، (2011) در مطالعه ای با عنوان "قیمت سهام و علیت نرخ ارز: پرونده چهار کشور آسه" سعی در بررسی رابطه آماری بین قیمت سهام و نرخ ارز با استفاده از علیت گرنجر و آزمایش ادغام یوهانسن درچهار کشور ASEAN (اندونزی ، فیلیپین ، سنگاپور و تایلند) طی دوره 1993-2002.

این مدل به شرح زیر تعریف شده است: در جایی که سهام به قیمت سهام اشاره دارد ، مبادله نرخ ارز است و شرایط خطا است. نتایج این مطالعه ، نشان می دهد که نقش مهمی که ممکن است با نرخ ارز و قیمت سهام در اقتصاد کشورهای ASEAN در دراز مدت ایفا کند. علاوه بر این ، بین نرخ ارز و قیمت سهام رابطه اقتصاد یک جانبه وجود داشت. به وجود آوردن گرنجر دو جهته بین نرخ ارز و قیمت سهام در کشور خاص (سنگاپور و تایلند) نشان داد که رشد اقتصادی در این کشور تحت تأثیر این متغیرها است. همچنین ، علیت دو جهته بین دو کشور نشان داد که رابطه اقتصادی دو جانبه از نزدیک وجود دارد. P. Parsva و H. Lean ، (2011) در مطالعه ای با عنوان "تجزیه و تحلیل رابطه بین قیمت سهام و نرخ ارز: شواهدی از شش بازار مالی خاورمیانه" سعی در ارزیابی رابطه بین بازده سهام و نرخ ارز برای شش خاورمیانه داشتکشورها ، یعنی مصر ، ایران ، اردن ، کویت ، عمان و عربستان سعودی قبل و در طول بحران مالی جهانی 2007. دوره نمونه از سال 2004 تا 2010 انجام شد. در این مطالعه ، متغیرهای کلان اقتصادی نرخ بهره ، نرخ تورم و قیمت نفت مورد بررسی قرار گرفت. این مدل به شرح زیر تعریف شده است: از کجا ، LNSP به قیمت سهام اشاره دارد. LNEX نرخ ارز است ، INF نرخ تورم ، LNOP قیمت نفت است و اصطلاح خطا است. نتایج این مطالعه نشان داد که در بین متغیرها همبستگی طولانی مدت وجود دارد ، همچنین قیمت سهام باعث ایجاد نرخ ارز و برعکس می شود ، بنابراین یک رابطه علّی بازخورد بین قیمت سهام و نرخ ارز در کشورها پس از بحران وجود دارد. Osamwonyi و E. Osagie ، (2012) در مطالعه ای با عنوان "رابطه بین متغیرهای کلان اقتصادی و شاخص بازار سهام در نیجریه" تلاش کردند تا رابطه بین متغیرهای کلان اقتصادی و شاخص بازار سرمایه نیجریه را تعیین کنند. این داده های سالانه چندین متغیر کلان اقتصادی نرخ بهره ، نرخ تورم ، نرخ ارز ، کسری مالی ، تولید ناخالص داخلی و عرضه پول از سال 1975 تا 2005 را در نظر گرفت. این مدل به شکل عملکردی به شرح زیر مشخص شده است: با متغیرهای تعریف شده به شرح زیر: SM I-شاخص بازار سهام IR - نرخ بهره IFR - نرخ تورم FD - کسری مالی ER - نرخ ارز MS - تولید ناخالص داخلی - تولید ناخالص داخلی یافته ها نشان می دهد که یک رابطه کوتاه مدت و طولانی مدت منفی بین پول عرضه و قیمت سهام وجود داردوادهمچنین ، نرخ ارز دارای قیمت تأثیر کوتاه مدت و منفی در طولانی مدت بود. علاوه بر این ، کسری مالی تأثیر مثبتی بر قیمت سهام داشت که ناچیز بود. همچنین می توان نتیجه گرفت که در حالی که رابطه کوتاه مدت قابل توجهی بین تولید ناخالص داخلی و قیمت سهام وجود دارد ، رابطه بین نرخ بهره و قیمت سهام منفی و ناچیز بود.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.